ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 25 ساله )

سلام دوست من بیست سالشه و به زور پدر مادر با پسر دایش یکسالی نامزد کرده. دوست من علاقه ای به پسردایی ندارد و پسر دایی هم بعد یکسال از او سرد شده.ولی مادر دوستم ب شدت موافق این ازدواج هست و سعی در راضی کردن همه دارد .مادرش ب شدت بد اخلاق و بددهن هست و اورا کتک میزند و میگوید مقصر سرد شدن این رابطه دوستم هست.کسانی همچون پدر دوستم. مادر پسره و پدرش هم از این زن میترسن و جرات مخالفت ندارن.مادر پسره هم جدری رفتار میکند ک تقصیر کار دختره جلوه دهد درصورتی که خودش هم مخالف این وصلت هست. دوست من تحت فشار و کتک زدن مادرش هست بنظر شما چ جور با این مسئله کنار بیاید مادرش واقعا زن بی درک و بی شعوری هست


مشاور (خانم امانی)

مشاوره ازدواج
سلام  و احترام خدمت شما پرسشگر محترم !
برای پاسخ به مشکل دوستتان به چند مورد اشاره می کنم :
  1. ببینید دوست شما 20 ساله است یعنی یک انسان بالغ و بزرگسال محسوب می شود بهتر است برای زندگی اش تصمیم بگیرد الان یک سال است که با ناراحتی ،اضطراب و عدم عشق روزگار گذرانده است و فکر می کرده که مشکل حل می شود و علاقه مند خواهد شد غافل از اینکه همین که علاقه ای به پسردایی اش نداشته مشکل را دوچندان می کند ، بله درست است شاید سرد شدن پسردایی بعد از یکسال از سردی دختر نسبت به او بوده باشد زیرا دوست  شما  دلش از ابتدا با او یکی نبوده و نمی توانسته به او محبت دروغین ابراز کند و نامزدش نیز نسبت به او سرد شده است.
  2. یکی از اولین معیارها برای ازدواج این است که فرد مقابل برای ازدواج باید به دل بشیند مثلا اگر دفعه اول خیلی هم بد به نظر نرسید باید در دفعه دوم به دل نشسته باشد تا ادامه صحبت ها صورت گیرد حال چه برسد که این دو فامیل هم بوده اند یعنی خیلی با هم رفت و آمد داشته اند باز هم دوست شما با این ازدواج راضی نبوده و حس خوبی نداشته است.
  3.  پیامدهای ازدواج اجباری:
ازدواج اجباری باعث افسردگی و ترس در قربانیان این پدیده می‌شود و این افراد دچار مشکلات روحی و جسمی مختلفی می‌شوند و می‌توانند به خودشان صدمه وارد کنند. طبق تحقیقات 90% این مدل ازدواج ها منجر به جدایی شده‌اند و نه فقط فرزندان ناسالم، بلکه ناهنجاریهای ناسالم‌‌تری به جامعه تحویل داده‌اند.
  1. دوست شما باید توجه داشته باشند که مسئولیت زندگی آینده اش بر عهده خودش است. یعنی آنها باید به تنهایی تمام خوشی ها و غمهای آن زندگی را تجربه نمایند و والدین و اطرافیانشان نمی توانند در پیمودن این راه کمک شایانی به آنها بکنند. پس بهترین راه این است که دختر و پسر سعی کنند، خود برای آینده و زندگی مشترکشان برنامه ریزی کرده و تصمیم بگیرند. دوست شما باید محکم بایستد و با این ازدواج و ادامه این رابطه مخالفت کند و مخالفت خود را ابراز کند و بگوید قصد خراب شدن رابطه ی فامیلی بیشتر از این را ندارد.
در این راستا هم برای مقابله با سرسختی و مقاومت مادرش می تواند از راهکارهای ذیل استفاده نماید:
**داشتن صبر فراوان در این راه و توکل به خداوند متعال و استعانت از او.
** مشورت با مشاوران متخصص یا بزرگان فامیل، طرح بحث و یاری جستن از آنها.  در صورتی که صحبت فرزند با والدین موثر نبود باید از نفوذ و قدرت بزرگان فامیل بر روی والدین استفاده کرده و از آنها طلب یاری نمود.
** صحبت با والدین و طرح بحث با آنها در کمال آرامش و احترام.
امیدوارم راهنمایی بنده بتواند راهگشا باشد.
موفق باشید.

بیشتر بخوانید:

ازدواج، نکات کلیدی و راهکارها